یکی از مسائلی که در کشور ما به وفور رعایت نمیشود رعایت حقوق مولف و خالق اثر است. این اتفاق در مدیومهای مختلف رخ میدهد و منحصر به داستان، فیلم یا عکس نیست. مجلاتی بودهاند که با وجو ادعای حرفهایگری به سادگی عکسهای عکاسان را بدون اجازه چاپ کردهاند. ناشرانی بودهاند که به کتب بیارزش و کپی شده اجازهی چاپ دادهاند. مصداق بارز بی توجهی به حق مولف به صورت روزمره در صدا و سیمای کشور خودمان رخ میدهد که اغلب بدون پرداخت ریالی به خود اجازه میدهد آهنگها و فیلمهای مختلف را پخش کند! در صورت ثبت قانونی اثار می توانید از حقوق مالکیت معنوی و فکری بهره مند شوید.
یکی از مصادیق این بی احترامی به حقوق مولف سرقت ادبی (Plagiarism) است. در تعریف دانشنامهایِ سرقت ادبی آمده است که «تخصیص دادن خلاقیت ادبی، هنری یا پژوهشی دیگری یا بخشی از آن یا متن ناشی از آن به خود، گویی که خود شخص آن را خلق کردهاست.». سرقت ادبی اگر در حوزهی غیر ادبیات باشد ممکن است سرقت هنری، سرقت علمی و … نامیده شود اما نام کلی آن را سرقت ادبی میگویند. اهل هنر و فرهنگ خود باید ملتزم به اصول اخلاقی باشند که از چنین اتفاقاتی جلوگیری کند و در واقع فردی که خواسته یا ناخواسته دست به چنین سرقتی بزند اصلا نمیتواند فردی فرهنگی یا علمی شناخته شود.
تاریخچه قانون ایران در خصوص سرقت ادبی
حمایت از حق مؤلف در ایران -بر خلاف تصور عموم که ما قانون کپیرایت نداریم- در قانون آمده است و سابقهی آن نیز کم نیست. ظهور ابتدایی این حمایت قانونی به صورت غیر مستقیم در موادی از قانون مجازات عمومی مصوب سال ۱۳۱۰ رخ داد. در فصل «دسیسه و تقلب در کسب و تجارت» جملهای آمده بود که میگفت «تألیفِ تقلبی، اقتباسِ غیرمجاز، انتشار غیرقانونیِ تألیف و به فروش رسانیدن یا در دسترس فروش گذاردنِ این قبیل تألیفات» مستوجب مجازات کیفری خواهد بود. البته مشخص است که این قانون باید دقیقتر و مصداقیتر شود.
در بررسیهای تاریخی قانون، تلاش برای ایجاد قانونی مستقل برای حمایت از مؤلفان در سال ۱۳۳۴ توسط چند تن از نمایندگان مجلس شورای ملی رخ داد که قبول نشد. بعدا در سال ۱۳۴۶ وزارت فرهنگ و هنر لایحهای را به نام «حمایت از مؤلفان، مصنّفان و هنرمندان» که سال ۱۳۴۸ در مجلس سنا تصویب و به دولت ابلاغ شد. از آنجا که این قانون توجه دقیقی به حمایت از حقوق مترجمان نداشت بعدتر در سال ۱۳۵۱ لایحهی دیگری با نام «قانون ترجمه و تکثیر کتب و نشریات و آثار صوتی» به مجلس ارائه و تصویب شد.
قانون حمایت از مولفان، مصنفان و هنرمندان
قوانینی که بالاتر ذکر شد مهمترین قانونهایی هستند که در کشور ما برای پاسداشت حق مولف و هنرمند به کار گرفته میشوند. مادهی ۲۴ این قانون اعلام میکند هر کس بدون اجازه ترجمهی دیگری را به نام خود منتشر و پخش کند به حبس تأدیبی از سه ماه تا یک سال میتواند متهم شود.
مصادیق سرقت ادبی در کشور ما زیاد است. استفاده از جملات دیگران، کپی مقالات و کتب، استفاده از نتایج تحقیق سایر افراد یا ارائه آن در کنفرانسها به صورت روزانه رخ میدهد و تبعات بسیار بد فرهنگی و علمی به همراه دارد.
یک نمونهی عجیب سرقت ادبی کتاب «فاجعه بزرگ» است که پیش از انقلاب به چاپ رسیده. در ظاهر گفته شده این کتاب نوشته ژان پل سارتر و ترجمه بهروز بهزاد است. جالب این است که اصل این کتاب اصلا وجود نداشته است!
در بحث پیرامون این مقاله شرکت کنید!